محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

فرشته ی آسمونی

8 ماهگیت مبارکککککککککککک

قند عسلم بالاخره 8 ماهتم  تموم شده و تو الان یه روزه که وارد ماه نهم شدی.   این 8 ماه برای من بهترین ماه های عمرم بود.با تو سپری کردن روزها خیلی شیرینه.   وقتی سر مامانی جیغ میزنی.وقتی نمیخوای غذاتو بخوری چشاتو میبندی تا به مامان بفهمونی که بابا نمیخورم وقتی با لبخند تو صورتم نگاه میکنی انگار خوشبخت ترین آدم روی زمینم. پسر قشنگم از خدا میخوام همیشه مثل الان خوب و خوش و سلامت باشی . من در کنار تو و بابایی خیلی خوشحالم. از بابایی هم بابت این همه زحمتی که تو این مدت برامون کشیده و منو تنها نذاشته ممنونم و یه خسته نباشید جانانه تقدیمش میکنم.   دوستون دارم ...
28 ارديبهشت 1393

1 ماه گذشت....

پسر نازم 1 ماه دیگه هم از بودن تو کنار ما گذشت و تو دو روز دیگه وارد 9 ماه میشی. قربونت بره مامان چه زود میگذره این روزا و تو چه زود بزرگ میشی.کارای شیرین یاد میگیری. جدیدترین کارت اینه که سر مامان جیغ میزنی   داد میزنی.تازه عصبانی هم میشی دورت بگردم پاستیل مامانی.   جدیدترین حرفایی هم که میزنی اد . ابیده. دد. ادده.  هست.کلا با د رابطه ی خوبی داری    عاشق این کلمه های قشنگتم مامانی ...
24 ارديبهشت 1393

مادر

مادر یعنی زندگی مادر یعنی عشق مادر یعنی مهر مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت اشک میریزه با خنده هات میخنده مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توء و با هر لبخندت زندگی میکنه مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت  و به تو میگه پیر بشی مادر.درد و بلات به جونم مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صبح بالا سرت میشینه و نگرانه مادر یعنی اون فرشته ای که وقتی موقع کار میگی خسته شدم با اینکه پاهاش درد میکنه میگه بشین مادر من انجام میدم مادر یعنی اون کسی که طاقت دیدن اشکاش رو نداری.   مادر یعنی زندگی   مادر عزیزم روزت مبارک   ...
1 ارديبهشت 1393

7 ماهگیت مبارککککککککککک

پسر نازم 26 فروردین شما 7 ماهت تموم شد و وارد 8 ماه شدی. بردمت واسه کنترل قد و وزن.وزنت 9400 و قدت 72 بود.ماشالا به تپل مپل مامان روز به روز جلوی چشمم بزرگتر میشی.دیگه داری مرد میشی.کارای جدید یاد گرفتی قند عسلم.حرف میزنی.همش میگی بب بب بب.......قربونت برم میخوای بگی بابا؟؟؟؟؟؟؟ اول بابا؟؟؟؟؟؟؟؟ اشکال نداره تو حرف بزن اول بگو بابا.   قل میخوری از این ور خونه به اون ور خونه.دیگه تمام جاها رو پوشوندم تا یه موقع سرت نخوره به در و دیوار. راستی خودتم میشینی.بدون کمک.افریییییییییییییییییین به این پسر زرنگ من تخم مرغم خیلی دوست داری.اما از چیزی که خیلی بدت میاد و به زور گریه بهت میدیم تا بخوری قطره ی اهنه   شبا هم ما...
1 ارديبهشت 1393
1